خیابان خلوت و خیس

گرگ و میش صبح سرد پاییز ، کلاغ ها هم هنوز خوابند

خیابان خلوت و خیس

گرگ و میش صبح سرد پاییز ، کلاغ ها هم هنوز خوابند

روزی که فهمیدم زمین گرد است

از تمام عادت ها

از تمام بودن ها

از تمام باور ها

از تمام آلودگی ها

رفتم ...

پشت دشت ها ، پشت کوه ها

پشت جنگل ها ، پشت دریاها ...


آه

هرگز

کسی نفهمید که چه اندازه

دلم سخت گرفت،

وقتی که از همه ی پایان ها گذشتم

و باز ، به نقطه تلخ آغاز رسیدم

و چقدر ناجوانمردانه،

زمین مرا فریفت

اکنون،

اندوهِ "گالیله" را خوب درک می کنم





عکس از : Dinco

پ.ن : من اسم امثال این نوشته هایم را شعر نمی گذارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد