خیابان خلوت و خیس

گرگ و میش صبح سرد پاییز ، کلاغ ها هم هنوز خوابند

خیابان خلوت و خیس

گرگ و میش صبح سرد پاییز ، کلاغ ها هم هنوز خوابند

دو سیب سبز چشم هایش

زبان حال رهگذر :

دخترک زیبای سیب فروش

که دست کوچک سردت، در این سرما

به اکراه سیب می فروشد

و خود، سیب تلخ زندگی را گاز میزنی

سیب نمی خواهم

پولش را ندارم

اما فقط می خواهم

که دو سیب سبز چشم هایت را ببو یم

و دو سیب سرخ گونه هایت را ببوسم

.

.

.

اندوه زیاد روح بزرگت

چه بی رحمانه

بر جسم کوچکت سنگینی می کند

و دردِ "بودن" از آن سوی نگاهت خوب پیداست


و پشت دو سیب چشم هایت

باغستان سیب زندانیست ...






  عکس از : Magda Berny


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد