خیابان خلوت و خیس

گرگ و میش صبح سرد پاییز ، کلاغ ها هم هنوز خوابند

خیابان خلوت و خیس

گرگ و میش صبح سرد پاییز ، کلاغ ها هم هنوز خوابند

رهگذر و فیلسوف

رهگذر به فیلسوف مشهوری رسید

از او پرسید :

حقیقت چیست ؟

فیلسوف این چنین پاسخ داد :

ما انسان ها در دالان سیاه موهومات خود محبوسیم و نوری که از روزنه کوچک بالایی  آن می بینیم ،

برایمان به مثابه حقیقت است،

ولی حقیقت چیز دیگریست و آنجا در بیرون غار قرار دارد.

او فیلسوف را ترک کرد

و خنده تلخی کرد، که فیلسوف نمی دانست

که از خیلی پیش تر،

رهگذر از آنجا ... از بیرون غار

به درون این دالان تاریک پناه آورده است.




            عکس از : VICTOROK

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد